جدول جو
جدول جو

معنی سبز قبا - جستجوی لغت در جدول جو

سبز قبا
کلاغ سبز سبزک سبزگرا، بنگ
تصویری از سبز قبا
تصویر سبز قبا
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سبزه قبا
تصویر سبزه قبا
(دخترانه)
سبزه لباس، پرنده ای به رنگ آبی لاجوردی و دم آبی مایل به سبز، سبزه (فارسی) + قبا (عربی)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سبزه قبا
تصویر سبزه قبا
سبزقبا، پرنده ای حرام گوشت کوچک تر از کلاغ دارای پرهای سبز و سرخ، کلاغ سبز، سبزگرا، کاسانه، سبزک، کاسکینه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبزقبا
تصویر سبزقبا
سبزگرا کرکرا از پرند گان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبزقبا
تصویر سبزقبا
((~. قَ))
پرنده ایست حلال گوشت، کوچک تر از کلاغ با پرهای سبز و سرخ، کلاغ سبز هم گویند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سبزقبا
تصویر سبزقبا
سبزه، گیاه سبز، صراحی که از شیشۀ سبز ساخته شده باشد، بنگ
پرنده ای حرام گوشت کوچک تر از کلاغ دارای پرهای سبز و سرخ، کاسانه، سبزک، کاسکینه، سبزگرا، کلاغ سبز، سبزه قبا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبز گرا
تصویر سبز گرا
سبز قبا سبزک عکه کلاغ سبز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبز باغ
تصویر سبز باغ
تن انسان بدن آدمی، آسمان، بهشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سبز قدم
تصویر سبز قدم
شوم، کسی که هر کجا پا بگذارد بدبختی و مصیبت پیدا شود، نحس، بدقدم، منحوس، بداغر، بدشگون، نامیمون، بدیمن، شنار، نافرّخ، تخجّم، شمال، پاسبز، نامبارک، میشوم، مرخشه، سیاه دست، سبز پا، خشک پی، مشوم
فرهنگ فارسی عمید
آبی که به واسطۀ وجود خزه ها و گیاه های ذره بینی سبز رنگ شده باشد، آب سبز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سبز پا
تصویر سبز پا
شوم، کسی که هر کجا پا بگذارد بدبختی و مصیبت پیدا شود، مشوم، بدشگون، بداغر، شنار، نامیمون، سبز قدم، خشک پی، پاسبز، بدیمن، بدقدم، نامبارک، تخجّم، مرخشه، شمال، میشوم، منحوس، نافرّخ، نحس، سیاه دست برای مثال نه درد است طبیب ژاژخای است / که گاهی سرخ رو گه سبزپای است (امیرخسرو- مجمع الفرس - سبزپا)
فرهنگ فارسی عمید